کاش به ما میگفتند غیر از ریاضی و شیمی مهارتهای دیگری هم لازم است
به نقل از 10ampodcast بعد از اتمام دانشگاه، ممکن است نظم و ساختار خاصی که در زندگی داشتید را از دست بدهید و تازه متوجه شوید که چیزهایی که تا الان یاد گرفتید در موقعیتهای کاری پیشرو کافی نیستند.
برای ورود به دنیای کسب و کار به مهارتهایی مثل استخدام یا رزومه نوشتن و موفقیت در مصاحبه کاری، شبکهسازی، هدفگذاری و رسیدن به هدف و بسیاری موارد دیگر نیاز خواهید داشت.
خیلی از ما آرزو میکردیم کاش در 20 سالگی یک نفر میگفت چگونه یک محصول را بفروشم، چگونه پول دربیاورم، چگونه با کارفرما کنار بیایم یا اصلاً اگر با مسئلهای روبرو شدم چطور خودم را نبازم و به سمت حل مسئله قدم بردارم.
همین الان تصور کنید 200 هزار تومان به شما میدهند همراه با 2 ساعت زمان و از شما میخواهند در عرض این مدت، پولی که به شما دادند را چند برابر کنید. چه راههایی به ذهنتان میرسد؟
مثلاً میتوانید به بازار بروید و جنس بخرید و در جایی دیگر بفروشید یا ممکن است اصلاً کاری به آن 200 هزار تومان نداشته باشید و 2 ساعت کلاس آنلاین برگزار کنید و پول بگیرید.
همهی ما در زندگی باید راهی برای امرار معاش پیدا کنیم وگرنه از حیات ساقط میشویم یا حداقل اینکه زندگی با عزتی نخواهیم داشت. این جملهی طولانی به این معناست که باید “پول دربیاوریم”.
آیا در دوران تحصیل هیچ کدام از معلمها یا استادان، شما را به فکر واداشتهاند که چگونه پول دربیاورید یا چگونه اجازه ندهید پولتان را بخورند یا از مهارتهایی که دارید بیشترین درآمد را کسب کنید؟
مطمئنم شما هم موافقید که برای کسب درآمد، فقط دانش فنی کافی نیست؛ ریاضی، فیزیک، علوم مهندسی و پزشکی به تنهایی و بدون داشتن مهارتهای تکمیلی به کارتان نمیآیند.
برای ورود به دنیای واقعی کسب و کار نیاز به مهارتهای دیگری هم دارید.
۱- مهارتهای نرم:
– توانایی حل مسئله:
امکان ندارد در زندگی واقعی با مسائل مختلف روبرو نشوید. از تعارض و درگیری با همکار یا رئیستان گرفته تا مواجهه با یک مشتری عصبانی و یا بالا رفتن هزینههای شرکت، همه مسائلی هستند که ممکن است پیش پای شما سبز شوند.
در صورتی که با هیچکدام از تکنیکهای حل مسئله آشنا نباشید، ذهن آشفتهای خواهید داشت و مضطرب و یا خشمگین میشوید و در نهایت تصمیمات هیجانی و نامناسبی خواهید گرفت.
در اغلب روشهای حل مسئله ابتدا تأکید میشود صورت مسئله را به طور مشخص و شفاف تعریف کنید؛ کاری که اغلب ما انجام نمیدهیم. مثلاً میدانیم که از میزان فروش شرکت راضی نیستیم ولی دقیقاً تعریف نکردیم که میزان فروش از چه زمانی کاهش داشته، فروش چه محصولاتی و در چه محدودۀ جغرافیایی پایین آمده. بنابراین ریشهیابی و حل مسئله نیز برایمان دشوار خواهد بود.
تکنیکهای مختلفی برای ریشهیابی علل به وجود آمدن مسئله و حل آن وجود دارد که توصیه میکنیم حتماً به سراغشان بروید مثل نمودار استخوان ماهی، روش ۵ چرا، شش کلاه تفکر، طوفان فکری، پارتو، SPC و …
نمودار استخوان ماهی
– مدیریت بحران:
موافقید که بحران فقط سیل و زلزله نیست؟
بحران چیزی بیش از یک مسئله عادی و پیشپاافتاده است؛ مرحلهای که معمولاً نیازمند واکنش سریع بوده و عبور از آن میتواند اعتماد به نفس شما را در برخورد با موارد مشابه بالا ببرد. البته شکی نیست که شکست خوردن در مدیریت بحران هم میتواند فرصتهای حیاتی را در بزنگاههای زندگی از شما بگیرد.
احتمال اینکه در زندگی و همینطور در کسب و کار با هیچ بحرانی روبرو نشوید تقریباً صفر است.
پس بهتر است روشهای مدیریت بحران را بیاموزید. البته برای جلوگیری از به وجود آمدن بحران میتوانید روشهای مدیریت ریسک را هم یاد بگیرید.
تکنیکهایی مثل EOP(Emergency Operation Plan) و DRP(Disaster Recovery Plan) برای مدیریت بحران در شرایط اضطراری میتوانند به شما کمک کنند.
اگر میخواهید یک مثال واقعی از مدیریت بحران را بشنوید مصاحبه با احمدرضا نخجوانی، مدیرعامل شرکت شاتل را حتماً از اینجا بشنوید.
چهار فاز تکنیک EOP
برای مدیریت ریسک متداولترین روش استفاده از تکنیک FMEA است. البته برای هر صنعت و زمینه کاری ممکن است روشهای متفاوتی وجود داشته باشد.
– رهبری تیم:
اگر کارآفرین شوید قطعاً به مهارت رهبری تیم احتیاج خواهید داشت. توجه کنید راجع به رهبری تیم صحبت میکنیم و نه مدیریت تیم. این دو با هم بسیار متفاوتند. برای آنکه فرق این دو را متوجه شوید پیشنهاد میکنیم مصاحبه با شهرام شاهکار، قسمت «کشف ترکیب برنده» را حتماً بشنوید.
به طور خلاصه، رهبر فردی است که همراه تیم است و نه روبروی آن. مدام در حال ایراد گرفتن از اعضای تیم نیست. میداند چگونه روحیه تیم را بالا نگه دارد، به خصوص در شرایط سخت. اعضای تیم به رهبر اعتماد و ایمان دارند یا به زبان سادهتر او را قبول دارند؛ پس طبیعی است که در موقعیتهای اضطراری حرف او را میپذیرند.
پیتر دراکر در مورد رهبری میگوید:
«رهبر، فردیست که پیرو دارد. کسب پیروان نیازمند تأثیرگذاری است، اما برای دستیابی به پیروان نباید صداقت را زیر پا گذاشت. اگرچه رهبرانی نیز بودند که اصل صداقت را رعایت نکردند و ارزشهایی را در جامعه نهادینه کردند، اما این ارزشها ماندگار نبودند.»
۲- شبکهسازی
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که برای شبکهسازی وقت نمیگذارید، متأسفانه در حال نابود کردن فرصتهای سرنوشتساز زندگی با دست خودتان هستید.
دانشگاه، کلاسهای آموزشی، سمینارها و همایشها، دورۀ کارآموزی از جمله فرصتهایی هستند که میتوانید از آنها استفاده کنید تا ارتباطات خود را قویتر کنید.
اگر الان 20 سال دارید و در دانشگاه از همهی اساتید فراری هستید، ایرادی ندارد اما ممکن است 20 سال بعد و در چهل سالگی درست سر اجرای یک پروژه کاری حاضر باشید پول زیادی بپردازید تا فقط یک راهنمایی کوچک از استادتان بگیرید. اگر ارتباط با آن استاد را به بهانههای مختلف نگه داشته باشید، ممکن است روزی روزگاری به کارتان بیاید.
در مورد اینکه آیا عاقلانه است که این همه وقت و انرژی بگذاریم برای اینکه شاید یک روزی به دردمان بخورد در فصل یک پادکست، قسمت «تا میتونی کانکت شو» مفصل توضیح دادیم.
البته یک نکته بسیار مهم وجود دارد. برقراری و نگهداشت ارتباط محدود به ارسال پیام تبریک عید نیست، به خصوص اگر پیام کپی شده ارسال میکنید، نباید انتظار داشته باشید که اثر خوب و به یادماندنی از شما به یادگار مانده باشد.
در هر صورت یادتان باشد شبکهسازی نیازمند صرف زمان و انرژی است و حفظ کردن ارتباط مؤثر با دیگران نیاز به بده بستانهایی دارد که باید به موقع و باظرافت و حتی خلاقانه انجام شود.
برای اینکه به اهمیت شبکهسازی پی ببرید حتماً قسمت چهارم از فصل یک پادکست را بشنوید.
۳- قوانین اداری و متنهای کاری
اولین هفتههای آغاز به کار معمولاً سخت و چالشبرانگیز هستند. اینکه نمیدانید هر فردی در سازمان چه اخلاقی دارد، روتینها و قوانین سازمان چیست و وظایف اصلی شغل هم برایتان جا نیفتاده به اندازه کافی استرسآور هست؛ در این شرایط اگر قوانین معمول اداری مثل مرخصی گرفتن، درخواست برگزاری جلسه، ورود و خروج به سازمان و نحوهی نامهنگاری اداری را ندانید، اوضاع سختتر هم خواهد شد.
مهارت نوشتن یک ایمیل چند خطی جهت درخواست اعلام نظر مدیر واحد در مورد موضوعی خاص و یا درخواست جلسه با مدیرعامل سازمان، موضوع کم اهمیتی نیست.
باید بتوانید جملهها را مؤدبانه، صریح و واضح و البته بدون غلطهای نگارشی و املایی کنار هم بگذارید تا منظور خود را به بهترین شیوه به مخاطب انتقال دهید. ممکن است این موضوع به نظرتان کاملاً بیهوده بیاید اما واقعیت این است که تمام آدمها دچار سوگیریهای ذهنی هستند و مخاطب شما ممکن است با همان نگاه اول و در نتیجهی مشاهدهی عدم رعایت اصول نگارش یک متن اداری، حتی ایمیل شما را تا پایان نخواند.
فرض کنید میخواهید درخواست جذب سرمایه خود را به یک شرکت سرمایهگذاری بدهید و از آنها زمانی بخواهید برای ارائه MVP که برای ساخت آن بسیار سختی کشیدید؛ یا تصور کنید در پایان دوره کارشناسی میخواهید برای ادامه تحصیل به یکی از دانشگاههای خارج از کشور بروید. در تمام این موقعیتها نیاز دارید که مهارت نوشتاری خود را برای نگارش متون اداری توسعه دهید.
به یک نکته بسیار مهم توجه کنید. نوشتن متنهای اداری و رسمی زمین تا آسمان با متنهای آکادمیک متفاوت است. علاوه بر آن باید بدانید ایمیل را برای چه کسانی به طور مستقیم ارسال کنید و چه کسانی را در رونوشت ایمیل بگذارید.
در برخی مواقع لازم است لحن جدیتری در متن اداری داشته باشید بدون آنکه به مخاطب متن توهین کنید و یا خشمگین به نظر برسید.
جالب است بدانید گاهی افرادی در ردههای بالای سازمان زمانی طولانی برای نوشتن یک ایمیل یا نامه دو خطی میگذارند تا اطمینان داشته باشند مطلبی را اضافه یا کم ننوشتهاند و بعدها به دردسر نمیافتند.
۴- فروش و مذاکره
مهارت مذاکره کردن از آن مهارتهایی است که میتواند زندگیتان را عوض کند.
در دنیای کسب و کار شما همواره در حال مذاکره هستید. چه کارآفرین باشید، چه کارمند، این مهارت را باید یاد بگیرید.
اگر قصد دارید مسیر کارآفرین شدن را طی کنید باید خود را آماده کنید تا بارها و بارها محصولتان را ارائه کنید و “نه” بشنوید. بنابراین بهتر است یاد بگیرید در مذاکره چطور احساسات خود را کنترل کنید، کجا کوتاه بیایید و کجا روی مواضع خود پافشاری کنید و یک قدم هم به عقب برندارید.
کسی که کارفرماست برای استخدام و جذب نیروی جدید هم باید بتواند مذاکره کند. شاید بخواهید نیروی انسانی منحصر به فرد و توانایی را از رقیبتان بربایید؛ توجه کنید که در این حالت عملاً شما در حال فروش فضا و امکانات سازمان خود به نیروی انسانی جدید هستید. ممکن است بر سر حقوق افراد به توافق نرسید. در تمام این موارد فنون مذاکره به کارتان میآید.
از طرف دیگر در صورتی که میخواهید برای دیگران کار کنید، باز هم در همان ابتدای کار باید بر سر میزان حقوق، شرح وظایف کاری، مسئولیتها و اختیارات خود چانه بزنید و بدون مهارت مذاکره امکان ندارد بتوانید کفه ترازو را به نفع خود سنگینتر کنید.
یک موضوع مهم را هم در نظر بگیرید. به عنوان فردی که برای مصاحبه کاری به شرکتی مراجعه میکند از حق و حقوق خود آگاه باشید.
در مورد مسائلی مثل حق بیمه و مالیات، ساعات کاری و یا لزوم ارائه سفته حتماً سوال کنید. بنابراین بهتر است آگاهی و دانش خود را نسبت به برخی مسائل حقوقی بالا ببرید تا بتوانید در مذاکره بهتر عمل کنید.
در صورتی که رزومه مناسبی تهیه کرده باشید باز هم توان خود را در مذاکره بالا میبرید. بنابراین برای تهیه یک رزومهی حرفهای حتماً وقت بگذارید.
برای مذاکره قدرتمند باید در مورد رقبا و شرایط آنها هم اطلاعات درستی داشته باشید. اگر بخواهید محصولی را به مشتری بفروشید اما قیمت بازار و وضعیت رقبا را ندانید عملاً ممکن است اشتباه جبرانناپذیری انجام دهید.
شما می توانید برای خواندن بیشتر مطالب مربوط به توسعه فردی اینجا را کلیک کنید
منبع : 10ampodcast.com